آخرین مطالب نويسندگان
|
سیمای عشق
جمعه 16 دی 1390برچسب: عالم خیال, :: 23:54 :: نويسنده : sajjad&zahra
برای تو می نویسم ؛
برای تو که بی صدا از پس لحظه های زندگیم گذشتی بدون آنکه بدانی چنان مرا مجذوب خود کردی که پس از رفتنت در دریای جنون غوطه ور شدم . با تمام وجود عشق را احساس کردم و تو را در عالم خیال و در قصر آرزو هایم با خود همراه کردم. در آن لحظات احساس بی نیازی می کردم ، بی نیازی از همه چیز و از همه کس. چنان در خودم گم شده بودم که فراموش کردم در عالم خیال سیر می کنم . با خودم فکر کردم که چگونه در واقعیت زندگی کنم؟ حتی تصورش هم دردناک بود ولی چاره ای نبود ؛ چون تو نبودی تا با دستهای پر محبتت به رویاهایم جامه ی حقیقت بپوشانی و امید را به من هدیه کنی. هنوز هم درد دوریت را با پرسه زدن در عالم خیال تسکین می دهم و بی صبرانه منتظرم تا بیایی و با من همراه شوی تا دست در دست هم قصر خیال را ویران کنیم و آن را به واقعیت تبدیل کنیم ... جمعه 16 دی 1390برچسب:به دلهای شکسته, :: 23:50 :: نويسنده : sajjad&zahra
خداوندا! به دلهای شكسته
به تنهایان در غربت نشسته به آن عشقی كه از نام تو خیزد
بدان خونی كه در راه تو ریزد به مسكینان از هستی رمیده
به غمگینان خواب از سر پریده به مردانی كه در سختی خموشند
برای زندگی جان می فروشند همه كاشانه شان خالی ز قوت است سخنهاشان نگاهی در سكوت است به طفلانی كه نان آور ندارند ـ
سر حسرت ببالین میگذارند به آن « درمانده زن » كز فقر جانكاه ـ
نهد فرزند خود را بر سر راه بآن كودك كه ناكام است كامش
ز پا میافكند بوی طعامش به آن جمعی كه از سرما بجانند
ز « آه » جمع، « گرمی » میستانند به آن بیكس كه با جان در نبرد است
غذایش اشك گرم و آه سرد است به آن بی مادر از ضعف خفته ـ
سخن از مهر مادر ناشنفته به آن دختر كه نادیدی گناهش
عبادت خفته در شرم نگاهش به آن چشمی كه از غم گریه خیز است
به بیماری كه با جان در ستیز است به دامانی كه از هر عیب پاك است
به هر كس از گناهان شرمناك است ـ دلم را از گناهان ایمنی بخش
به نور معرفت ها روشنی بخش |
|||||||||||||||||
|